لیـــــــــلی درپاییز
13:14    در تماشاگه پاییز

برگریزان همه خوبی‌هاست.
می‌بریم از همه پیوند قدیم
می‌گریزیم از هم
سبک و سوخته، برگی شده‌ایم
در کف باد هوا چرخنده.
از کران تا به کران
سبزی و سرکشی سروی نیست
وز گل یخ حتی
اثری در بغل سنگی نیست.
این‌همه بی‌برگی؟
این‌همه عریانی؟
چه کسی باور داشت!؟...
دل غافل! اینک
تویی و یک بغل اندیشه که نشخوار کنی
در تماشاگه پاییز که می‌ریزد برگ.


نظرات شما عزیزان:

آرزو
ساعت20:12---16 آبان 1391

آدم وقـتي يـه حـس تکرار نشدني رو
با يکي تجـربه مـيکـنه ..

ديگه اون حــس رو با کـس ديگه اي
نـميـتونه تـجـربه کـنه !

بـعـضي حــس هـا ..
خــاص و نــاب هـسـتـنـد ..

مـثـل بــعـضـي آدم هـا ..!


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





چهار شنبه 14 آبان 1391برچسب:,به قلم: دلشکسته